ALALA

dreamer

ALALA

dreamer

بخوابیم

جمعه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۱۷ ب.ظ
امروز جمعس. هوا ابریه و سرد. همه رفتن بیرون و من موندم تو خونه تا کارایی که دوس داشتم تو تعطیلات عید انجام بدم رو امروز انجام بدم. با بچه ها قرار گذاشتیم هرماه یه کتاب بخونیم و اخرش جمع شیم دور هم و دربارش حرف بزنیم. کتابی که شروع کردیم "تربیت احساسات-گوستاو فلوبر" هس. سی صفحشو خوندم و دوس داشتم. رابطم با امید خیلی خوب داره پیش میره. خیلی متفاوته. و متفاوت بودنشو دوس دارم. 
کلاس زبانم دوباره شروع شده. معلممون یکم دوس داشتنی نیس ولی امیدوارم بتونم خوب تموم کنم.
بالاخره بابا قبول کرد که اگه بورسیه بگیرم اچازه میده که برم. با نون خوشحال شدیم. نون بهترین دوستی بود که میتونستم پیدا کنم و از اینکه این همه سال باهاش اشنا نشده بودم ناراحتم! ما دوتا ارزوهایی داریم که از یه جنسن. گذشته ای داریم که یه نوع بده. خونواده ای داریم که درکمون نمیکنن و به چیزایی فکر میکنیم که غمگینن.
صبحمو با سیگار شروع کردم. همش میخوام نکشم ولی میکشم.
امید خیلی مهربونه. خیلی گشاده. خیلی سیگار میکشه و قبلنا خیلی تباه بود. هربار که دستمو میگیره و لباشو روی صورتم احساس میکنم همه ی حسای خوبشو بهم منتقل میکنه. معتقده شمعدونیا بوی سبز میدن:)
کارای دانشگاهم بیش از حد زیاده و همه ی سعیمو میکنم که بهتر و بهتر بشم ولی بازم وقت کم میارم و نمی تونم همه ی کارایی که دوس دارم رو انجام بدم و از طرفی ساعت خوابم زیاد شده چون بهاره و تو این فصل فقط باید خوابید!
  • Alala