ALALA

dreamer

ALALA

dreamer

تولد. امید. استاد.

جمعه, ۷ دی ۱۳۹۷، ۰۴:۱۶ ب.ظ

روز تولدم میخواستم پست بذارم و بگم که چقدر ناراحتم که بیست ساله شدم، چقدر زندگیم یکنواخته و چقدر براى اینده ى نامعلومم مضطربم. ولى انقدر سرم شلوغ بود که نتونستم. بهترین چیزارو هدیه گرفتم. مخصوصا یونیکورنى که تو دادى و میدونم که چقدر زحمت کشیدى تا درستش کنى. ابجى مهربونم که همیشه بهم امید میده و نمیذاره ناراحت شم. نون و ماگاى معروفش:) 

رابطه هاى بین ادما خیلى پیچیدس. ادما و شخصیتاشون خیلى پیچیدن. هرکسى پیچیدگى هایى داره که منو متعجب میکنه. امید همیشه ناراحته که شخصیت یکسانى نداره. فکر میکنه هیچ شخصیتى نداره. نمیتونه از گذشته بیرون بیاد. و من هیچ کارى نمیتونم بکنم. هربار که اینطورى میشه دلم میشکنه. ولى هیچ توانى ندارم که بتونم گذشته رو پاک کنم.

از ن متنفرم. امیدوارم همونقدر که با رفتار بدت منو خجالت زده کردى و درواقع خودتو تحقیر کردى و شخصیت نداشتتو زیر سوال بردى همونقدر ناراحتى بکشى. ازت متنفرم استاد کسشرى که چون فکر میکنى پول هواپیماتو میدن درنتیجه میتونى هرطورى که خواستى با ادما برخورد کنى بدون اینکه احساسات اون ادمو درنظر بگیرى.

از تو هم متنفرم ج! خیلى پست و حقیرى. و ازاینکه انقد ازمن کپى میرى دلم برات میسوزه.

ولى انقدر دوست داشتنم نسبت به ادماى اطرافم زیاده که شماها نمیتونین حتى یه ذره از قلبمو سیاه کنین.

ولى ک*یرم دهنتون:)

  • Alala

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی